******
روزی مردی کنار رودخانه ای بود
یکدفعه دید یک نفر در آب در حال غرق شدن است،
پرید و او را نجات داد، مجددا دید 2 نفر درون آب افتادند و
در حال غرق شدن هستند، پرید ونجات داد
و همینطور ادامه داد تا دید نفرات در حال غرق شدن مرتب اضافه
می شوند ولی...
دیگر رمقی نداشت برای نجات و دراز کشید در کنار رودخانه و یکدفعه دید، یک دیوانه بالای پل ایستاده و مردم را به رودخانه پرت میکند
با خود گفت: کاش در زمانی که توان داشتم و در مرحله دوم و سوم بدنبال علت بودم
می رفتم و جلوی این دیوانه را میگرفتم، قبل از اینکه این همه آدم را غرق کند
******
ماشاالله ماشالله ، دیوونه که نمی فهمه ماشالله ماشالله بومی هارو هم میندازه ... ماشالله ماشالله براش فرقی نمی کنه هرکه دم دستش باشه میندازه
نگران نباش اینهایی که پایین میندازه همه غیربومی هستن الحمدالله. ماشالله ای ول دمت گرم بنداز بندازه بنداز.
مشکل ما این نیست که دیوانه ها را نشناسیم . مشکل اینه که کسی نمی تونه جلوی این دیوونه هارو بگیر یه راهکار ارائه کنید که بشه جلوی دیوونه ها رو گرفت