وبلاگ داخلی سازمان منطقه ویژه

لطفاْ از درج نظر غیر‌مستند و نام افراد حقیقی خودداری نمایید‌.‌مسئولیت نظرات بینندگان محترم این وبلاگ بر‌عهدۀ خود آنها می‌باشد.

وبلاگ داخلی سازمان منطقه ویژه

لطفاْ از درج نظر غیر‌مستند و نام افراد حقیقی خودداری نمایید‌.‌مسئولیت نظرات بینندگان محترم این وبلاگ بر‌عهدۀ خود آنها می‌باشد.

سردر برج تندگویان





نظرات 9 + ارسال نظر
[ بدون نام ] 5 مهر 1390 ساعت 02:53

مثل اینکه از واحد برنامه ریزی هم خبر ی تو این تصمیمات نیست

مشت نمونه ای از خروار 18 شهریور 1390 ساعت 19:42

مشت نمونه ای از خروار است. تو روابط عمومی ما تنها چیزی که وجود نداره خلاقیت و ذوق هنری تو زمینه کاری.
کارهای روتین تکراری و خسته کننده که کمترین تنوعی تو اون وجو نداره.
اگر یه مقدار ذوق و سلیقه وجو داشت سر در برج خیلی قشنگ تر دیزاین می شد.

ارادتمند شهدا 15 شهریور 1390 ساعت 15:45

با سلام و احترام
دوستان و همکاران عزیز
من که هرچه پی گرفتم متوجه عزیزان از اطلاق ؛برج؛ نشدم اونم برای شهید تندگویان............لازم میدانم این نکته را متذکر شوم که اینجور واژه ها رو پیشوند یا پسوند نام معظم شهدا عزیز نگذارید چون به یقین آن بزرگان و روسفیدان محضر معبود بی همتا راضی و خشنود نیستند بلکه گله مند نیز هستند.نام شهدا تا ابد بر تارک بلند تاریخ جاویدان خواهد درخشید.اینجور القاب بیشتر برای اهل دنیا که کم هم نیستند دلچسب و خوش مذاق است نه آن فرزانگان و بریاد ماندگان.مخلص کلام اینکه --برج و باروی شهدا نزد پروردگارشان بنا شده و رفیع گردیده است--. متشکرم

واقعا که !!! 15 شهریور 1390 ساعت 04:41

با عرض تشکر از نادر به خاطر داستان خوبش!
این شعاره منو کشته!!!!!
بابا چقدر شعار !!!

نادر 11 شهریور 1390 ساعت 16:06

بینش تصمیم گیری خوب

گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن، مشغول به بازی کردن بودند. یکی از این دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیرقابل استفاده. تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیرقابل استفاده خوابش برد.3 بچه دیگر هم پس از کمی بازی روی ریل سالم، همان جا خوابشان برد. قطار در حال آمدن بود ، و سوزن بان تنها می بایست تصمیم صحیحی بگیرد. سوزن بان می تواند مسیر قطار را تغییر داده و آن را به سمت ریل غیرقابل استفاده هدایت کند و از این طریق جان 3 فرزند را نجات دهد و 1 کودک قربانی این تصمیم گردد و یا می تواند مسیر قطار را تغییر نداده و اجازه دهد که قطار به راه خود ادامه دهد.

سوال:
اگر شما به جای سوزنبان بودید در این زمان کوتاه و حساس چه نوع تصمیمی می گرفتید؟

بیشتر مردم ممکن است منحرف کردن مسیر قطار را برای نجات 3 کودک انتخاب کنند و 1 کودک را قربانی ماجرا بدانند که البته از نظر اخلاقی و عاطفی شاید تصمیم صحیح به نظر برسد اما از دیدگاه مدیریتی چطور .... ؟
در این تصمیم، آن ( 1 ) کودک عاقل به خاطر دوستان نادان خود (3 کودک دیگر) که تصمیم گرفته بودند در آن مسیر اشتباه و خطرناک، بازی کنند، قربانی می شود.
این نوع تصمیم گیری معضلی است که هر روز در اطراف ما، در اداره ، جامعه در سیاست و به خصوص در یک جامعه غیردموکراتیک اتفاق می افتد، دانایان قربانی نادانان قدرتمند می شوند.
کودکی که موافق با انتخاب بقیه افراد برای مسیر بازی نبود طرد شد و در آخر هم او قربانی این اتفاق گردید و هیچ کس برای او اشک نریخت. کودکی که ریل از کار افتاده را برای بازی انتخاب کرده بود هرگز فکر نمی کرد که روزی مرگش اینگونه رقم بخورد.
اگرچه هر 4 کودک مکان نامناسبی را برای بازی انتخاب کرده بودند ولی آن کودک تنها قربانی تصمیم اشتباه آن 3 کودک دیگر که آگاهانه تصمیم به آن کار اشتباه گرفته بودند شد.
اما با این تصمیم عجولانه نه تنها آن کودک بی گناه وعاقل جانش را از دست داد بلکه زندگی همه مسافران را نیز به خطر انداخت زیرا ریل از کار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گردید و همه مسافران نیز قربانی این تصمیم شدند و نتیجه این تصمیم چیزی جز زنده ماندن 3 کودک احمق نبود.
مسافران قطار را می توان به عنوان تمامی کارمندان سازمان فرض کرد و گروه مدیران را همان کودکانی در نظر گرفت که می توانند سرنوشت سازمان (قطار) را تعیین کنند.
گاهی در نظر گرفتن منافع چند تن از مدیران که به اشتباه تصمیمی گرفته اند، منجر به از دست رفتن منافع کل سازمان خواهد شد و این همان قربانی کردن صدها نفر برای نجات این چند نفر است.
زندگی کاری همه مدیران پر است از تصمیم گیری های دشوار . با عدم اتخاذ تصمیمات صحیح به سبک مدیریتی، به پایان زندگی مدیریتی خود خواهید رسید

واقعان 10 شهریور 1390 ساعت 21:41

فقط میشه گفت زشته هیچ سلیقه ای درش بکار نرفته از سر واکنی بوده یه چیزی بنویسن بزنن اون بالا

[ بدون نام ] 6 شهریور 1390 ساعت 19:02

از مسئولین روابط عمومی درخواست می شود برای جشن بعدی که در سازمان برگزار می گردد از سامان گوران (کسی که تو طنز خنده بازار ادای علی دایی و فردوسی پور رو در می آورد) دعوت کرده تا اجرای برنامه کند.

ی 6 شهریور 1390 ساعت 03:38

معمولا بهش tower نمیگن. building بهتر نبود

[ بدون نام ] 6 شهریور 1390 ساعت 00:34

به این میگن بی سلیقه گی محض. آدم یاد پارچه نویسی های ترحیم در ورودی وادی رحمت می اندازد. بابا یکم نو اوری یکم خلاقیت!!!!!
تابلو سایت اداری ۲ حداقل ترکیبی از نستعلیق بود یکم بهتر بود
نا سلامتی اینجا یک مجموعه مهندسی وجود داره

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد