پیشکش

یک 1 مهر 1389 ساعت 15:12

زنده باد تشباد. زنده باد آزادی.

موسس تشباد 1 مهر 1389 ساعت 04:31 http://tashbaad.blogfa.com

من تشباد را تاسیس و مدتی اداره کردم. فحاشی و تهمت زنی یکی از مدیران به یکی از کارکنان باعث واکنش ما شد. مدتی را در لفافه مشکلات را گفتیم. منافعی هم نداشتیم. وقتی رضوی در دیدار عمومی از تشباد تعریف کرد و سعی کرد دل ما را به دست آورد من برای همیشه تشباد را رها کردم. از تکرار این موضوع در وبلاگ شما متاسف می شوم که آن حرکت صد در صد حق طلبانه و بدور از منفعت طلبی را اینجور معرفی میکنید. تشباد هنوز هم خواندنی است.

خسته 30 شهریور 1389 ساعت 13:10

اگه به جای اون خروسه یک گرگ میگذاشت بهتر بود
چون این روزها برای حق زندگی باید باج بدی حتی اگه شده از گوشت تن و بدنت
این روزها برای یک لقمه نان باید با یک آدمهای . . . دم خور بشی باید کسایی و چیزهایی را تحمل کنی که آخرش به زخم معده و ضعف اعصاب برسی
این است زمانی که انسانهای نادان و کوچک طلایه دار میشوند

[ بدون نام ] 29 شهریور 1389 ساعت 12:51

نمیدونم چه تعداد از خوانندگان این وبلاگ در زمان تشباد هم در سازمان بودند و تشباد را میخواندند و یادشان است ولی میخوام این سئوال را مطرح کنم تشباد توسط چه کس یا چه کسانی راه اندازی شد و چه هدفی را دنبال می کرد؟؟؟ چرا اینقدر سریع فعالیتش را به پایان رساند؟ چه منافعی را دنبال می کرد که به آنها رسید و منافع چه گروهی را تامین کرد که دیگر ضرورت وجوش بی معنی شد؟ مگر بقیه کارکنان سازمان چه آن زمان و بعد از آن منافع و مشکلاتی نداشتند که تشباد بتواند به آن بپردازد پس به نظر من تشباد خوب بود ولی مقطعی بود این وبلاگ خارک هم چه خوب یا بد ضعیف یا قوی حداقل همیشه هستو من هر وقت لازم ببینم میتوانم حرفم را بزنم. شاید تشباد و سیاست گذاری آن را کمی میپسندیدم ولی برای من یقین وجود دارد که تشباد موسمی بود و گذرا . ماموریتش را انجام داد و منافع کلیه پرسنل براش اهمیتی نداشت

آتین 28 شهریور 1389 ساعت 13:22

با سلام
من به تازگی وارد جمع شما شده ام ولی از همین الان فهمیدم که واحد تربیت بدنی یکی از بیکار ترین و الاف ترین و بیخود ترین واحدهاست آقای مدیر گروه لطفا در پست بعدی از تربیت بدنی بنویسید آخه نمیدانم آقای رو......آقای نا........و آقای رض.......چکار میکنند .
این تربیت بدنی این قدر پست و خفیف شده که باید زیر نظر یه مدیریت دیگه باشه نه این طور نیست واحد ورزش باید یک واحد مستقل باشه یا این که یه مدیر ورزشی داشته باشه مثلا کدوم از شما ها آقای یوسفی را در یکی از اماکن ورزشی دیدید.یا رض یا رو یا نا ....هر کی دیده بگه ..
مسابقه هاشون با ۴ تیم و یا ۳ تیمه فقط میخوان یه جوری سرو تهشو هم بیارن از شما خواهش میکنم در مورد تربیت بدنی یه نظر خواهی بزارین.

دست نویس 28 شهریور 1389 ساعت 00:15

باتشکر از مطلب خارک نباید همه چیز رو باشه کمی هم تفکر خوبه چیزید که از این عکس دستگیر من شد رو تو پارافهای مدیر های عزیزمون دیدم شما هم دیدید حتماً که انواع پاچه خواری زیر آب زدن در اونها مشاهده میشه.
به نوعی برای حفظ خودشون دست به هر کاری میزنند

من میگم 27 شهریور 1389 ساعت 23:43

به نظر من این مرغه دیگه با تخم کردن برا اقا خروسه کارش پیش نمیرفته و آقا خروسه میخواسته بره دنبال یک مرغ دیگه. حالا این داستان همین مدیران عزیز ماست که حاضرن برای ادامه مدیریتشون و به دست آوردن نظر خروس بزرگ دست به هر گونه قطع عضو خودشون و قدرت و استقلال مدیریتشون و صلاح و استدلال فنی و هر آنچه میتوانندبزنند
پا که سهل است سر هم میدهند و . . .

همکار 27 شهریور 1389 ساعت 19:12

از گروه خارک می پرسم واقعا خودتون رو سرکار گذاشتید یا ما ها رو با طرح موضوعات مسخره ای که اینجا می گذارید - واقعا که - یه مشت بی سواد طرح شدند - قابل مقایسه با گروه تشباد نیستید
برید کاسه و کوزه تون رو جمع کنید - به این نمی گین وبلاگ نویسی - میگن هرز نویسی

دلفین 26 شهریور 1389 ساعت 16:51

خروسه عصبانی و از خود راضی و همهچی تمومه
مرغه بنده خدا مجبور شده رونشو ببره

[ بدون نام ] 26 شهریور 1389 ساعت 14:44

از دو جهت میشه به این عکس نگاه کرد یک اینکه اون خروس مدیر کل و مرغ رئیس
زیر دستش دوم اون خروس رئیس و مرغ کارمند زیر دسش
حالا چه مدیر و رئیسی پیدا میشه که آدم بخواد براش این طوری مایه بذاره و یه جاشو براش ببره الله اعلم